ما ایرانی ها اصولا در استراتژی محتوا یدی طولا به قدمت تاریخ این سرزمین داریم چه شاهکار ها که در طول زمان در شرایط بد و نیک این کهن مرز و بوم نجات بخش فرهنگ و اصالت ما بوده و چشم و چراغ روشن بینان و دلباختگان ایران و جهان گردیده. در این مقاله که به قلم دوست عزیز و همکار گرامی مهندس وریا حیدری نگاشته شده است این فن را به اختصار با هم مرور کرده و از ایشان می آموزیم.

استراتژی محتوا

با گشتی در فضای وب فارسی متوجه می‌شوید چیزی در حدود شاهنامه فردوسی درمورد اهمیت تولید محتوا برای کسب و کارها نوشته وجود دارد. یک شاهنامه نوشته اما دریغ از یک مطلب حماسی(البته نوشته‌های محدود خوبی هم در این زمینه وجود دارند که در همین بخش تولید محتوای وبلاگ به آن‌ها ارجاع خواهیم داد). مطلب حماسی از این جهت که تولید محتوا و بازاریابی محتوا به راستی یک حماسه است. اصلا برای همین بود که جو پولیتزی نام کتابش را حماسه بازاریابی محتوا گذاشت. بگذریم، در ادامه می‌خواهم با استعاره گرفتن انسان از کسب و کار، سعی کنم با هم، به درک قابل دفاع‌تری از نقش تولید محتوا در کسب و کارهای امروزی برسیم.
حدود پنج قرن پیش بود که رنه دکارت فیلسوف فرانسوی، وجود خودش را اینگونه اثبات کرد: من فکر می‌کنم، پس هستم. در واقع وجود و هویتش را با فکر کردن و بیان آن اثبات کرد.
اجازه بدهید با مثال‌هایی نشان بدهم ما آدم‌ها چگونه وجود و هویت یکتای خود را می‌سازیم تا راحت‌تر بتوان به نقش محتوا در کسب و کارها پرداخت.
هر کدام از ما، در اینستاگرام برای خودمان یک آی‌دی یکتا می‌سازیم و با انتشار عکس، کامنت، لایک و استوری افکار خود را بیان می‌کنیم. دیگران هم وقتی ما را مخاطب می‌گیرند با همان آی‌دی یکتا، ما را اصطلاحا مِنشِن می‌کنند. ما را منشن می‌کنند، پس هستیم!
این اتفاق در همه جای زندگی ما در جریان است. مثلا دانشجو که می‌شویم برای­مان کارت دانشجویی با شماره یکتا صادر می‌شود. در سر کلاس که از استاد سوالی می‌پرسیم، چیزهایی که در برگه‌های امتحانی می‌نویسیم، ارائه‌هایی که در سمینارهای­مان می‌دهیم، همه و همه افکاری هستند که ما تولید و به شکل‌های مختلف بیان می‌کنیم و نهایتا استادها، بر اساس این افکار بیان شده، به ما یک نمره می‌دهند.

به ما نمره می ­دهند، پس هستیم.

با مدل ذهنیی که از دکارت سراغ دارم، اگر او امروز زنده بود و صاحب یک کسب و کار بود، وجود کسب و کارش را اینگونه اثبات می‌کرد: محتوا تولید می‌کند، پس هست.
“همانگونه که یک انسان با فکر کردن و بیان افکارش هویت می‌یابد، کسب و کارها هم با تولید محتوا می‌توانند هویت یکتای خود را بسازند”
اگر کسب و کار شما انسانی باشد که از قابلیت‌های جسمی و فکری بالایی برخوردار است (یعنی محصولات با کیفیتی تولید می‌کند) ولی در عین حال ساکت باشد و افکار خود را بیان نکند (تولید محتوا نکند) منزوی و گوشه‌گیر می‌شود و از جامعه طرد خواهد شد (کسب و کارتان به فنا می‌رود!). چون کسی نمی‌تواند هویتی از شما و کسب و کارتان را در ذهن تصور کند، پس نیستید.
این روزها، عدم تولید محتوا در شبکه‌ها و پلتفرم‌های اجتماعی، عدم تولید محتوا در وب‌سایت یا اپلیکیشن و صرفا بسنده کردن به معرفی محصولات و تبلیغ برای آن‌ها درست به مثابه آدمی است که فکر نمی‌کند و اگر هم فکر می‌کند آن را بیان نمی‌کند.
کسب و کارها مانند دانشجوها با محتوایی که تولید می‌کنند به وسیله مردم ارزیابی می‌شوند. مردم با لایک‌ها، کامنت‌ها و کلیک‌هایشان به آن‌ها نمره می‌دهند. مردم به محتوای کسب و کارها نمره می‌دهند، پس… .
اما، سوالی که ممکن است به ذهن شما هم رسیده باشد را، دوست دارم به عنوان حسن ختام مطرح کنم. آیا صرفا، بودن و حضور یک کسب و کار در صحنه رقابت کافی‌ست؟

دقیقا اینجاست که بحث مهم دیگری با عنوان استراتژی محتوا مطرح می‌شود که در نوشته‌های بعدی حتما با هم درموردش صحبت می‌کنیم.
فراموش نکنید اینجا یک کانال تلگرامی نیست و می‌توانید با نظرات‌تان در بحث‌ها شرکت کنید.
وریا حیدری